فسقلی عشق مامان و بابا

تقدیم به او که منتظرش هستم

عاقبت در یک شب از شب های دور کودک من پا به دنیا می نهد آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر می نهد بینمش روزی که طفلم همچو گل در میان بسترش خوابیده است بوی او چون عطر پیک یاس ها در مشام جان من پیچیده است پیکرش را می فشارم در برم گویمش چشمان خود را باز کن همچو عشق پاک من جاویدباش در کنارم زندگی آغاز کن... ...
15 مهر 1390

خیر و برکت وجود نی نی

عزیز مامان همین که من و بابایی تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم خیر و برکت وجود تو به زندگیمون اضافه شد و بابایی که مدرک الکترونیک داشت و بعد از ازدواج تصمیم گرفته بود مدیریت هم بخونه لیسانس مدیریتشو گرفت و حالا بابای مهندس تو مدیر لایقی هم شده و مهمتر از اونا مطمئنم پدر لایقی هم هست و علاوه بر اون بابایی که 10 ساله توی ایران خودرو کار میکنه و کارمند قراردادی بود توی این ماه رسمی هم شد و صاحب ماشین هم شد که اینم خدا کمک کرد تا مامانی واسه کادو تولدش بخره و همچنین بابایی بتونه من و تو رو کلی جاهای خوب ببره  . پس با این همه خوش یمنی خیلی امیدوارم که زمانی که بیای همه زندگیمون رو با خیر و برکت  تر میکنی پس زیاد منتظرمون نذار و بیا دوستت ...
15 مهر 1390

درد دل بانی نی

نی نی نازم سلام   الان مامان توی خونه تنهاست و دلش گرفته آخه بابایی خیلی وقته رفته بیرون تا ماشین رو درست کنه و با هم فردا بریم مسافرت اما بدون تو ...............................   نی نی عزیزم میدونی اگه الان پیشم بودی منو از تنهایی در میاوردی ولی  اشکال نداره میدونم توی بهترین زمان که خدا مقدر کنه میای و منو خوشخال میکنی نذر کردم از سفر که برگردم برای سالم بودن و صالح بودن تو که هنوز هم نیومدی سوره مزمل رو بخونم . امیدوارم خدا به من توفیق بده البته با توجه به خوندن کتاب ریحانه بهشتی خیلی دعا های دیگه هم واست میخونم که نفس زندگیم سالم و صالح باشه دوست دارم عزیزم نی نی گلم مامان و بابا تصمیم داشتن برن ...
15 مهر 1390

پنجمین سالگرد ازدواج و تولد بابا علی

عزیز مامان چند روز پیش سالگرد ازدواج مامان و بابا بود و طبق معمول هر سال ما این روز رو دو نفری جشن میگییریمو ا میدوارم سال دیگه این جشن سه نفری باشه و وجود نازنین تو گرمی بخش جشن ما باشه کوجولوی مامان من و بابایی 16 شهریور 85 با هم ازدواج کردیم و الان 5 ساله که زندگی مشترکمان را در کنار هم شروع کردیم . بابای مهربونه تو که همیشه همدم و همسر نازنین منه و توی این 5 سال به جز خوبی و محبت و مهربونی و مردانگی چیزی ازش ندیدم و هیچ گاه نتونستم محبت هاش رو جبران کنم توی این روز منو سورپرایز کرد و یه انگشتر خوشکل واسم خرید که البته اون انگشتر جریان داره و اونم اینه که : واسه نامزدیمون واسم این انگشتر رو خریده بود ولی با توجه به نیازی که بعد از عروس...
15 مهر 1390

تست سلامتی

نی نی مامانی میدونی مامان قبل از اینکه تصمیم بگیره تو بیای توی شکمش رفت دکتر تا از همه لحاظ مطمئن باشه که مشکلی وجود نداره که خانم دکتر واسش آزمایش و ...... نوشت و مامانیی کلیه تستها رو انجام داد که یکم کلسترولش بالا بود و دکتر گفت باید اول کلسترول پایین بیاد مامانی هم کلی تلا ش کرد و در همین حین هم رفت و دندوناش رو درست کرد و بعد از یکماه هم کلسترولش پایین اومده بود خلاصه دکتر مریم ملکی  که قراره اگه خدا بخواد تو رو واسه من و بابایی به این دنیا بیاره و مامان تحت نظر اونه تایید کرد که دیگه مشکلی وجود نداره و من وبابایی کلی خوشحال شدیم و حالا دیگه منتظر لطف خدا هستیم و امیدواریم بتونیم پدر و مادر شایسته ای واست باشیم و مطمئنم کل تلاشمون...
15 مهر 1390

فامیلهای نی نی گل

نی نی ناز مامان خیلی از فامیلها سراغتو میگیرن و در مورد اومدنت توی شکم مامان از مامان سوال میکنن البته نمیدونن که من و بابایی تصمیم گرفتیم که تو بیای ولی همه  عمه هات و مامان بزرگ ها خیلی بی تابی میکنن واسه اومدنت  راستی نی نی نازم شاید تو یه فرقی که با بقیه نی نی ها داری اینه که 3 تا مادر بزرگ داری که یکیشون مامان مامانیه و 2 تاشون مامانای بابایی ( آخه بابای بابایی دو تا زن داره )   دوست دارم به مامان مامانی بگی مامان مینا و به مامان اصلی   بابایی بگی مادر بزرگ و به اون یکی مامان بابایی  بگی مادر البته مادر هیج دست کمی از مادر بزرگ نداره و مثل مادر بزرگ مهربونه و خیلی من و بابایی رو دوست داره خداروشکر سه ...
15 مهر 1390

دعا برای نی نی ناز بابا علی و مامان مریم

نی نی ناز مامان بازم سلام عزیزم دیگه الان تمام فکر من رو مشغول کردی و تمام لحظات به تو فکر میکنم گاهی به خودم میگم هنوز کوچولوی نازت نیومده تو اینقدر  عاشقش شدی  وقتی بیاد میخوای چیکار کنی. نی نی نازم گاهی میشینم و با خودم فکر میکنم نی نی من چه شکلیه ؟ چشمهای نازش شکل باباییه یا مامانی ................... لبهای خوشکلش چی ................... موهاش و ابروهاشو ................. مامانی شبهای احیا وقتی میرم مهدیه واست کلی دعا میکنم دعا میکنم زودتر بیای تو دل مامانی تا من و بابایی رو خوشحال کنی .................. دعا میکنم یه نی نی سالم و صالح خدا بهم بده و به من هم لیاقت مادری اونو ٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠ دعا میکنم بتونم مامان نمونه ای واس...
15 مهر 1390

باز هم انتظار

امروز بازهم  تصمیم گرفتم واست بنویسم نی نی عزیزم یکم داشتی مامانی رو امیدوار میکردی که اومدی توی دلم منم که طاقت نداشتم خیلی صبر کنم سریع رفتم و آزمایش  خون دادم ولی دیدم جواب منفی بود ناراحت شدم ولی نه زیاد  با خودم گفتم چون تو نی نی خوب و حرف گوش کنی هستی به حرف بابای  عزیزت گوش کردی که بهت گفت حالا که پیش خدایی خوب بهش نگاه کن تا وقتی اومدی پیش ما هیچ وقت فراموشش نکنی و میدونم تو هم الان داری این کار رو انجام میدی ولی بدون مامانی آدم کم طاقتیه برعکس بابایی و تحمل اینو نداره که خیلی منتظر بمونه پس به خاطر دل مامان هم که شده زود بیا پیشم     ...
15 مهر 1390

به نام او که بهترینها را برایم رقم میزند

سلام نی نی نازمن هنوز وجود خارجی نداری ولی مامانی میخواد از الان واست مطالبی رو بنویسه تا واست خاطره بشه و وقتی بزرگ شدی اونا رو بخونی. نی نی گل مامانی چند وقت پیش واست یه وبلاگ دیگه درست کرده بودم ولی وبلاگهای نی نی وبلاگ جالب تره واسه همین مطالب رو اینجا منتقل کردم که بعداً بیشتر باهاش  حال کنی اینم مطالب قبلی  : سلام سلامی به گرمی این روزهای تابستان و سلامی به شیرینی روزهای ماه مبارک رمضان، قرار بوده امروز اولین روز ماه رمضان باشه که نشد و آخرین روز ماه شعبان اعلام شده . من امروز تصمیم گرفتم وبلاگی بسازم برای فرزند عزیزی که قراره به زندگی من و علی شیرینی ببخشه .  و علت اینکه اسم وبلاگ ر...
15 مهر 1390